تضعیف حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، حذف عناصر و انگاره های ارزشی و انقلابی و بسط و توسعه عناصر و انگاره های اپوزیسیون بویژه در میان جوانان و دانشجویان و در سطح عمومی جامعه موجب می شد معاندان خارجی نظام بستر مناسبی برای تلاش های براندازانه خود بیابند. متأسفانه رخنه این تفکر و این جریان در میان دانشجویان و سوءاستفاده از احساسات و شور و هیجان پاک جوانی دانشجویی و در مواردی نادر عناد برخی دانشجویان به علت وابستگی های خانوادگی، مالی و یا سیاسی به این جریانات موجب آن شد که دانشگاه ها در دوران ۸ ساله موسوم به اصلاحات بستر کشمکش ها ، جدال ها ، مناقشات، درگیریها و حوادث سیاسی شود که نفع آن به هیچ وجه عاید دانشگاه و دانشجو نشد....
تئوری پردازان و مجموعه های برانداز به راحتی توانستند با حجم عظیمی از فعالیت در دانشگاه ها تنها ۲ سال پس از روی کار آمدن دولت اصلاحات غائله ۱۸ تیر کوی دانشگاه و سپس تسری آن به اکثر دانشگاه ها را بوجود بیاورند که بی شک در غیر از حکومت ریشه دار جمهوری اسلامی ایران می توانست تهدیدی جدی برای بقای نظام باشد.
آنچه که بطور مختصر از وضعیت دانشگاه ها در ۸ ساله دوره اصلاحات بیان شد به علتی که در ذیل متذکر می شویم تنها یک نتیجه را دربرداشت : گفتمان سازان جریان اصلاحات که مدیریت عرصه آکادمیک کشور را در اختیار داشتند با نگاهی صرفاً ابزاری به دانشگاه و دانشجو از پتانسیل های موجود در دانشگاه فقط و فقط برای پیشبرد اهداف حزبی و سیاسی خود بهره بردند و در این راه دانشجو و تشکل دانشجویی به عنوان یک ابزار فرض شده بود که بقا و حمایتش تنها در گرو خدمت به تحقق اهداف تعریف می شد و اما نتیجه ای که این فضای غبارآلود حاکم در پی داشت پراکنده شدن دانشجویان و عدم اقبال دانشجویی به سمت انجمن اسلامی دانشجویان که در دوره افراطی کم سابقه ای قرار داشت بود ، این امر منجر به بروز اختلافات و در نتیجه انشعابات متعددی درون فعالان دانشجویی دفتر تحکیم وحدت شد و این سازمان که در خدمت منافع حزبی و سیاسی جریانات موسوم به اصلاحات قرار گرفته بود عملاً از درون متلاشی شد که چگونگی آن هدف این نوشتار نیست.
در روی دیگر سکه جریانات و گروه های ارزشی و انقلابی در دانشگاه ها بودند که تبلور آن را می توان در تشکل های ارزشی و اصولگرا در دانشگاه ها در سطوح مختلف بویژه تشکل های ارزشی دانشجویی دید. در چنان فضای بسته و یک جانبه ای که محصول عملکرد جریان دوم خرداد بود و شرح آن گذشت، دانشجویان ارزشی با درک صحیح از شرایط و موقعیت، غنی کردن و عمیق نمودن پایه های ایمانی و انقلابی خود در عرصه اندیشه ، در عمل به مقابله با جریان سکولار و برانداز درون دانشگاه ها برخاستند، به اعتقاد بسیاری تحلیلگران وجود جبهه ای متحد در برابر ارزش ها و آرمان های انقلابی و باورها و معرفت دینی و اسلامی دو دستاورد بسیار مهم و ارزشمند برای نیروهای ارزشی درون دانشگاه ها به ارمغان آورد: یکی از این دستاورد ها همانطور که بدان اشاره شد تحکیم پایه های معرفتی و عمق بخشیدن به اعتقادات و باورهای مذهبی بود و دوم انسجام واتحاد مثال زدنی نیروها و مجموعه های ارزشی درون دانشگاه ها .
آنچه که تاکنون از وضعیت گذشته دانشگاه ها بدان پرداخته شد و مدنظر بود باید از منظر فرآیندها و رویدادهای سیاسی مورد بحث و بررسی قرار گیرد که در این صورت به ما کمک خواهد کرد تا در تحلیل فضا و شرایط موجود حاکم بر دانشگاه ها به تأثیر تاریخ ۱۰ سال گذشته بر دانشگاه ها و به وضع موجود پی برده و در صورت نیاز به ترسیم وضع مطلوب بتوان با درک روشن از گذشته به تحلیل و پیش بینی آینده پرداخت. شرایط حاکم بر فضای دانشگاه ها در سال تحصیلی گذشته را در برخی علل بایستی متأثر و مرتبط با سال های قبل از آن دانست که در ادامه بطور مختصر به این موارد اشتراکی و حاکم بر فضای دانشگاهی اشاره می شود:
۱- با اوج گیری سیاسی کاری در دانشگاه ها که با هدایت جریانات خارج از دانشگاه درسال های پایانی دهه۷۰ انجام می شد اولاً کار سیاسی تحول آفرین و تأثیرگذار در مقابل سیاسی کاری حزبی و ناسالم بود و ثانیاً کار، تلاش و جهاد علمی به عنوان یک اصل ضروری و فلسفه وجودی در دانشگاه مطرح شد که این دو مهم همواره مورد تأکید رهبر معظم انقلاب بوده است و لذا ایشان در آن سال ها که این دو امر مورد اهتمام نبود با پرداختن به این دو اصل و شرح و تبیین وظایف همه دانشگاهیان در این باره هدایت دانشگاه ها به سمت اهدافی که از آن مهجور مانده بود را موجب شدند، این اهتمام معظم له در دوران حاکمیت دولت اصلاحات تنها مورد توجه نیروهای ارزشی درون دانشگاه اعم از تشکل های دانشجویی و یا اساتیدی که به دلایل سیاسی خارج از مدیریت بودند قرار گرفت و باروی کار آمدن دولت فعلی درصدر شعارهای مدیران ارشد عرصه آکادمیک و دانشگاهی کشور قرار گرفت.
بوجود آمدن عزمی برای تحول مثبت مدنظر مقام معظم رهبری در دانشگاه ها در حوزه های مختلف دانشگاهی اعم از آموزش، پژوهش، سیاسی، مانند تحول در نظام آموزشی و متون درسی و ... که همه نهادهای مرتبط با دانشگاه را دربرگرفت ، کمک بسیار زیادی را به تغییر فضای حاکم بر دانشگاه از نوع سیاسی کاری چالشی و فرسایشی به سمت گام برداشتن در مسیر تحقق اهداف عالیه دانشگاه کرد . بنابراین می توان چنین خلاصه نمود که اولویت اصلی راهبران فضای دانشگاهی کشور تکیه بر ریشه و تعالی علمی به عنوان فلسفه وجودی دانشگاه قرار گرفته است و این در حالی است که در ۸ سال قبل از آن اولویت اولیه سیاسی نمودن فضای دانشگاهی کشور برای مانور حول اهداف سیاسی بوده که در بسیاری موارد برخلاف موازین و آموزه های قانونی و اسلامی نیز بوده است. بازهم می بایست اشاره کرد که میزان دستیابی به اهداف در دوره های مختلف، مدنظر این نوشتار نیست. نکته دیگری که در باره وضعیت فعلی دانشگاه ها درارتباط با تشکل های ارزشی شمولیت دارد آن است که برخی معتقدند تشکل های دانشجویی ارزشی و اصولگرا دردانشگاه ها در یک رکود نسبی قرار دارند و فضای جنبشی، چالشی و پرشور دوران گذشته از دانشگاه ها رخت بر بسته است . همچنین دفتر تحکیم وحدت (طیف علامه) همانطور که اشاره شد به علت تندروی ها و افراط گری های گذشته عقبه دانشجویی خود را از دست داده است و در ۲ یا ۳ سال اخیر با چالش های جدی زیر روبرو بوده است:
- حضور در عرصه دانشجویی و دانشگاهی برای پیاده کردن منافع حزبی اربابان خود در خارج از دانشگاه
- منحرف کردن اذهان از مسائل غیرقانونی متعدد دفتر تحکیم (طیف علامه)
- حضور در نشریات دانشجویی و همکاری با آنها و سوء استفاده در جهت منافع خود در زمان بروز مسائل و وقایع در این نشریات.
با این همه در دانشگاه ها در سال تحصیلی گذشته و همچنین یکی، دو سال گذشته با توجه به نقش دو گروه
۱- مسئولین دانشگاه ها و نهادها و وزارتخانه های مرتبط با دانشگاه ها
۲- تشکل ها و مجموعه های ارزشی دانشجویی درون دانشگاه ها برخی نکات قابل تأمل استخراج می شود که پرداختن کوتاه به آنها خالی از فایده نخواهد بود.
۱- تصور می شود وزارت علوم هنوز آنگونه که باید و شاید سیاست مدون، معین و جامعی را برای مدیریت فضای دانشجویی کشور منطبق با تحولات به وجود آمده در فضای عمومی کشور و تغییر گفتمان سیاسی غالب در جامعه نداشته است .
۲- همان طور که ذکر شد در سال های ۸۴-۷۶ طیف افراطی دفتر تحکیم وحدت با حمایت های همه جانبه داخل و خارج از دانشگاه توانسته بود محور بسیاری از فعالیت ها ، جریان سازی ها و تئوری پردازی ها در دانشگاه ها باشد که این غیر از میزان موفقیت یا عدم آن است و البته در آن مقطع تشکل ها و مجموعه های ارزشی دانشجویی نیز تحت شدیدترین فشارها و کارشکنی ها در دانشگاه ها بودند، انتظار می رفت افول بخت تندروها و مهیا شدن فضا برای تشکل های ارزشی و کاهش بخشی از فشارها و کارشکنی ها تشکل ها و مجموعه های ارزشی بتوانند محور حرکات عدالتخواهانه، آرمانخواهانه وانقلابی درون دانشگاه ها باشند و با به راه انداختن موج هویت طلبی و عمق پذیری و معرفت گرایی جریان های دانشجویی فضای سیاسی دانشگاه ها را در مسیر صحیح ، مؤثر و آرمانی آن سوق دهند؛ به تعبیر دیگر انتظار می رفت تشکل های ارزشی دانشجویی بعد از چندین سال تحرکات واکنشی و عکس العملی بتوانند اقدامات و جریان سازی های کنشی را در دانشگاه ها به راه بیندازند که متأسفانه این امر محقق نشده است، البته در فضای خارج از دانشگاه ها در زمینه استکبارستیزی و مقابله با موج تهدیدات و دسیسه های خارجی اقدامات مثبتی انجام شده است اما درون دانشگاه ها فقدان یک گفتمان جامع و یک استراتژی مدون و قابل اجرا احساس می شود. نگاهی به فعالیت تشکل های ارزشی دانشجویی در باره انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی نشان می دهد جز معدودی اقدامات پراکنده و البته مفید و مؤثر این مجموعه نتوانستند یک گفتمان آرمانی دانشجویی رابه فضای سیاسی تزریق کنند.
۳- مطلب دیگری که باید در باره تشکل های ارزشی دانشجویی عنوان شود که در برخی دانشگاه ها بروز کرده است افتراق و اختلاف بین تشکل های دانشجویی است، این اختلافات یا درون تشکلی هستند که بعضأ مفید و ضروری و در مواقعی حاد می شود که موضوع این گفتار نیست ولیکن آنچه مهم است اختلافات میان دو یا چند تشکل ارزشی در دانشگاه است، هرچند با بروز اولین بارقه های این اختلافات جریان های غیر ارزشی سرمایه گذاری و سیاه نمایی زیادی در این خصوص می کنند ولیکن اصل این اختلافات در این مقطع زمانی که با آرامش نسبی حاکم بر دانشگاه ها نسبت به سال های قبل و مهیاشدن فرصت تلاش مضاعف جز فرسایش انرژی و نیروها حاصلی را در برندارد هیچ کمکی را به پیشبرد اهداف ارزشی نخواهد کرد به نظر می آید درایت و راهبری هوشمندانه مسئولان نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها در این باره بسیار مفید و مؤثر خواهد بود.
مجتبی ابراهیمی/ فعال دانشجویی