وزیر اطلاعات با بیان اینکه نگهداری اسناد طبقهبندی و ارائه اطلاعات به افراد بیگانه از نظر وزارت اطلاعات کاملاً در پرونده موسویان روشن است، گفت: اگر دستگاه قضایی اجازه دهد مستندات این پرونده را منتشر میکنیم.
به گزارش باشگاه خبرنگاران غلامحسین اژهای در حاشیه جلسه امروز چهارشنبه هیئت دولت در پاسخ به نظر دستگاه قضایی پیرامون پرونده حسین موسویان گفت: وزارت اطلاعات بر اساس وظیفه ذاتی خود تمامی اقدامات علیه امنیت کشور و توطئهها را شناسایی و پیگیری میکند و سپس به دستگاه قضایی ارجاع میدهد.
وی با اشاره به اینکه اگر دادسرا مجرمیت کسی را تایید کند، برای وی قرار مجرمیت صادر میکند، یادآور شد: در مرحله دادسرا از عنوان تبرئه عرفاً استفاده نمیشود.
وزیر اطلاعات با اشاره به اقدامات این وزارتخانه در جمعآوری اسناد و احراز تخلف موسویان گفت: براساس همین مدارک وی بازداشت و با وثیقه آزاد شد.
وی یادآور شد: دستگاه قضایی هم اتهام و خلاف موسویان را احراز کرده ولی عنوان اتهامی او را عوض کرده که اشکالی ندارد.
اژهای ارائه اطلاعات بر خلاف مصالح امنیت کشور به افراد بیگانه از جمله سفارت انگلیس را از تخلفات موسویان دانست و افزود: دستگاه قضایی از این مدارک برداشت کرده که عنوان اتهامی او تبلیغ علیه نظام است، اما فصلالخطاب رسیدگیها دستگاه قضایی است.
اژهای با اشاره به اینکه احکام دادگاههای بدوی یا قرارهای صادره از طرف دادسرا قابل اعتراض است از اعتراض وزارت اطلاعات به رای دادسرا خبر داد که به زودی با استدلالات وزارت اطلاعات به قوه قضائیه اعلام خواهد شد.
وی با بیان اینکه نگهداری اسناد طبقهبندی و ارائه اطلاعات به افراد بیگانه از نظر وزارت اطلاعات کاملاً در این قضیه روشن است گفت: اگر دستگاه قضایی اجازه دهد مستندات پرونده موسویان را منتشر میکنیم.
خبرگزاری شبستان: در حالی که بیشتر انقلابهای معاصر، سرچشمه ایدئولوژیک خود را از ناسیونالیسم، بورژوازی، کمونیسم و... میگرفتند، مردم ایران به رهبری امام خمینی، اسلام را به عنوان ایدئولوژی انقلابی خود برگزیدند. دلیل بروز چنین رفتاری از مردم ایران بیش از هر چیز به فرهنگ سیاسی ایرانیان باز میگردد. باتوجه به آنکه مهمترین منبع فرهنگ سیاسی ایران، مبانی دینی و به طور خاص مذهب شیعه است و بخش عمدهای از رفتار سیاسی مردم نیز از این منبع متأثر است، بنابراین حرکت اسلامی مردم ایران در بهمن 57 نیز از این منبع ناشی شده است.
از این رو این مقاله با در نظر گرفتن انقلاب اسلامی به عنوان تبیین کننده و تطبیق دهنده اندیشههای اسلامی با جامعه ایرانی به بررسی تأثیر نهضت حسینی بر انقلاب اسلامی با تأکید بر مقوله شهادت می پردازد.
غلبه اصولیون بر اخباریون، شیعیان را به دو گروه مجتهدان و مقلدان تقسیم نمود. بنابر اعتقاد اصولیون، در عصر حضور معصومین، حاکمیت و اختیارات آن توسط ائمه اعمال میگردد ولی در زمان غیبت، از یک سو به دلیل حکمت الهی و اقتضای قاعده لطف که زمین خالی از حجت نباشد و از سوی دیگر از آنجا که حفظ نظم اسلامی باید به دست کسی انجام شود که آگاهی کاملی از احکام اسلام و قوانین آن داشته باشد، حق حاکمیت اسلامی و ولایت تصرف در امور اجتماعی و سیاسی برعهده جامعالشرایط گذاشته شده است.*
از این رو با تثبیت و نهادینه شدن اجتهاد و تقلید، عملا جامعه شیعه به دو گروه اقلیت مجتهد و اکثریت مقلد تقسیم گردید و رهبری و هدایت دینی مردم و استنباط احکام اسلامی، به عنوان یکی از کارهای ویژه مهم روحانیت درآمد. این رویداد رابطهای ناگسستنی در تمام مراحل زندگی میان مردم و روحانیت به وجود آورد که طی آن روحانیت سعی در برقراری ارتباط با مردم و گروههای مختلف نمود.
این ارتباط به حدی قوی شکل گرفت که نقش روحانیت شیعه در مسایل سیاسی و اجتماعی ایران در زمانهای مختلف غیر قابل انکار مینماید.*
بنابراین در نظام روحانیت شیعه، به واسطه وجود مسئله تقلید، نوعی رابطه معنوی میان توده مردم و رهبران مذهبی ایجاد شده است. به طوری که مردم تحت دستورات و نظرات رهبری قرار داشته و نوعی همنوایی میان آنان شکل گرفته است. این همنوایی باعث شکلگیری قیامها، جنبشها، نهضتها و در نهایت انقلابی اسلامی شده است.
شهید مطهری با اذعان به این مطلب که در طول تاریخ، روحانیون و علمای تسنن، سخنان و طرحهای اصلاحی بیشتری نسبت به علمای شیعه ارایه کردهاند، معتقد است که آنها نتوانستهاند یک حرکت اصلاحی عمیق بوجود بیاورند. به اعتقاد شهید مطهری علمای شیعه با اینکه کمتر در این زمینهها حرف زدهاند در طول یکصد سال اخیر حرکت هایی را رهبری کردهاند که نظیر هیچ کدام آنها حتی در میان اهل سنت وجود نداشته است، چه رسد به روحانیت مسیحی و امثال اینها...*
به عقیده شهید مطهری، این مسئله که روحانیت شیعه در طول تاریخ منشا حرکتهای بزرگ شده است، دو دلیل عمده دارد. دلیل اول ویژگی خاص فرهنگ روحانیت شیعه است. به این معنا که فرهنگ شیعی یک فرهنگ زنده، حرکتزا و انقلاب آفرین است. این فرهنگ که از روش و اندیشههای امام علی (ع) تغذیه میکند، فرهنگی است که در تاریخ خود عاشورا، صحیفه سجادیه، دوره امامت و عصمت دویست و پنجاه ساله دارد و این در حالی است که هیچ یک از فرهنگهای دیگر چنین عناصر حرکتزایی در خود ندارند. دلیل دوم از نظر شهید مطهری این است که روحانیت شیعه که به دست ائمه شیعه پایهگذاری شده است براساس تضاد با قدرت های سلطهگر، انکار حقانیت پادشاهان و بینیازی از قدرتهای حاکم پایهگذاری شده است. روحانیت شیعه از نظر معنوی متکی به خدا و از نظر اجتماعی متکی به مردم است و هیچ گاه جزو دولت نبوده است. بنابراین مهمترین دلیلی که روحانیت توانسته انقلاب را رهبری کند، استقلال است و این حقیقت که آنها هیچگاه عضو دستگاههای دولتی وغیر دولتی نبودهاند و از آنها ابلاغ نمیگرفتهاند. *
بنابراین در مییابیم که سنت اعتراض علیه حکومتهای جبار، سنت شهادت، جاودانگی روح سنت بستنشینی و پناهگیری در جوار اماکن متبرکه، مرثیهخوانی و عزاداری برای شهیدان تاریخ و ... از جمله منابع قدرت سنتی شیعیان محسوب میگردند که بدون درک آنها نمیتوان فهم درستی از انقلاب اسلامی بدست آورد.
یکی از این مقولات، شهادتطلبی است که پیوند ناگسستنی با قیام امام حسین(ع) و واقعه عاشورا دارد به طوریکه در طول تاریخ بهرهبرداری هرمنوتیکی روحانیان شیعه از قرآن، سنت و عاشورا، ظرفیت انقلابی گستردهای در اختیار آنان گذاشته است.
مفاهیم شهید و شهادت در دین اسلام از تعبیر خاصی نسبت به ادیان دیگر برخوردار است. شهادت، مرگی از راه کشته شدن است که شهید آگاهانه و بخاطر هدف مقدس و به تعبیر قرآن «فیسبیلالله» انتخاب میکند. در واقع شهدا سعادتمندانی به شمار میآیند که عمری را در خدمت به اسلام و مسلمین گذراندهاند و در آخر نیز عمر فانی خود را به فیض عظیمی که دلباختگان به لقاءالله آرزو میکنند بخشیدهاند. از این رو آنان جایگاهی والا دارند، زیرا زندگانی خویش را در راه هدفی الهی با سرافرازی به خیل شهدای راه حق پیوند زدهاند.
در اسلام شهادت صفتی از «حیات معقول» به شمار میرود و شهید پس از پیامبر از مقام و جایگاهی برتر برخوردار است. از این رو در قرآن مجید، حدود ده آیه به صورت صریح درباره کسانی که در راه خدا کشته شدهاند وجود دارد. زنده بودن شهید، رزق شهید، آمرزش گناهان شهید، ضایع نشدن عمل شهید، مسرت وخوشحالی شهید، وارد شدن در رحمت الهی و رستگاری شهید از جمله مسایلی است که در این آیات به آنها اشاره شده است.
به مصداق آیات شریفه 169 تا 175 سوره آل عمران که میفرماید: «البته نپندارید که شهیدان راه خدا مردهاند بلکه زنده به حیات ابدی شدند و در نزد خدا متنعم خواهند بود. آنان به فضل و رحمتی که از خداوند نصیبشان گردیده شادمان اند و به آن مؤمنان که هنوز به آنها نپیوستهاند و در پی آنها به راه آخرت خواهند شتافت مژده دهند که از مردن هیچ نترسند و از فوت متاع دنیا هیچ غم مخورند. و آنها را بشارت به نعمت و فضل خدا دهند و اینکه خداوند اجر اهل ایمان را هرگز ضایع نگرداند.» *
در دین اسلام شهید همواره زنده است و حیات و ممات او همواره صفتی برای حیات طیبه محسوب میگردد.
از این رو روحانیون شیعه در طول تاریخ طی سخنرانیهای خود با تفسیر روزآمد آیات و روایات، و همچنین استفاده از نمادهای اسلامی نظیر شهادت، امام حسین، کربلا، عاشورا، پیامبر، امام ، عدالت و مفاهیم مقابل آن مانند ظلم، فساد، یزید و ... و بیان قول، فعل و تقریر معصومان، بر افکار عمومی جامعه تأثیر گذاشتهاند و فرهنگ سیاسی جامعه را دچار تحول اساسی نموده و هویتسازی کردهاند.
بنابراین استفاده از عناصر شهادتطلبی و الگوی کربلا را میتوان از جمله منابع قدرت روحانیان محسوب نمود. الگویی که در ایام محرم قویترین نیروی ملی و بسیج اجتماعی را در اختیار روحانیت قرار میدهد به شکلی که تمام ملت به سوی یک سوگواری با احساسات شدید تا آن درجه سوق داده میشوند که باور کردن آن برای کسانی که شاهد آن نبودهاند بسیار مشکل است.
این امر به ویژه در دوران هایی که مبارزه علیه عامل خارجی انجام میگرفت از نتایج و اجتماع گستردهتری برخوردار میشد. به این صورت که مؤلفههای مذهب شیعه و همچنین فضایی که در جامعه ایران نسبت به مظلومیت امام حسین وجود داشت، عامل تقویت کننده رفتار سیاسی روحانیون میگردید. به این ترتیب، ایدئولوژی، فرهنگی سیاسی و زمینههای تاریخی ایران، شرایطی را فراهم میآورد که رهبران مذهبی و روحانیون عالی رتبه بتوانند مردم را بسیج نموده و بر حوادث و رویدادهای سیاسی جامعه تأثیر بگذارند.
روحانیون میتوانستند حادثه عاشورا را بازسازی نموده و آن را با گفتمانهای جدیدی وارد عرصه سیاسی ایران نمایند. از آنجایی که سلطه خارجی براساس شرایط غیر عادلانهای ایجاد میشود، بنابراین میتوانستند همانند «یزید» را در فرهنگ سیاسی ایران تشابهسازی نمایند و به این ترتیب، مردمی که سالها در عزای امام حسین گریه کردهاند و از قیام وی، درس غیرت و شهادت فرا گرفتهاند را وارد عرصه سیاسی و اجتماعی می کند که زمینهساز اعتراض علیه سلطه خارجی است.
در این میان امام خمینی با درکی که از دین و به تبع آن فقه سیاسی و مقولات فقه سیاسی داشت، مسایل را به صورت متمایزی نسبت به فقهای پیش از خود مورد توجه قرار داد. امام خمینی با اعتقاد به اینکه «زندگی سیدالشهدا، زندگی حضرت صاحب سلامالله علیه، زندگی همه انبیاء عالم، همه انبیا از اول، از آدم تا حالا همهشان این معنا بوده است که در مقابل جور، حکومت عدل را میخواستند درست کنند.» * مبارزه علیه رژیم پهلوی را سرمشق زندگی خود قرار دادند.
از این رو امام خمینی، تقیه، امر به معروف و نهی از منکر، جهاد و شهادت را به صورت متفاوتی با فقهای قبلی تفسیر کرد و با توجه به ربطی که بین این چهار مقوله برقرار کرد، هنگامی که شهادت امام حسین و عاشورا و کربلا و عبارت «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» را در نظر میگرفت، تفسیری از قیام امام حسین به دست میداد که میتوانست کنش انقلابی علیه رژیم پهلوی را برانگیزاند. در واقع امام خمینی بیش از هر متاله شیعه که دارای منزلی قابل قیاس با وی است، خاطره کربلا را با احساس حادی از ضرورت سیاسی به کار گرفته است. *
مردمی که در طول چهارده قرن حماسه محمد، علی، زهرا، حسین،زینب، سلمان، ابوذر و صدها هزار زن و مرد دیگر را شنیده بودند و این حماسهها با روحشان عجین شده بود، بار دیگر همان ندای آشنا را از امام خمینی شنیدند و علی و حسین را در چهره او دیدند.*
زیرا اندیشه سیاسی امام به دلیل خصلت دینی و ماهیت مکتبی خود، از پیوند عمیق و ناگسستنی با نهضت حسینی برخوردار بوده است. چرا که از دیدگاه امام خمینی اسلام تنها به عبادت و برگزاری آیینهای دینی ختم نمیشود ، بلکه دعوت وی به آگاهی و بیداری ملل جهت فهم دین،برقراری ارتباط فرد با اجتماع، برقراری ارتباطات فرهنگی، داشتن استقلال فکری و احساس مسئولیت نمودن در قبال مسایل مهم جهان اسلام و مسلمین، نشان از آمیختگی اسلام با تمام وجوه زندگی انسان در قرائت دینی امام داشت.
در این راستا امام خمینی با ارایه تفسیر جامع وهمه جانبه از تعالیم دینی، تلاش نمود بنیان فکری و ایدئولوژیکی جنبشهای اسلامی را غنا و قدرت بخشد. از این رو ایدئولوژی اسلامی در ایجاد و گسترش دامنه نفوذ و پیروزی انقلاب اسلامی نقش مهمی ایفا نمود. از این رو باید انقلاب ایران را به حساب آورد. زیرا مخالفت همه جانبه امام با رژیم شاهنشاهی و نفی سلطنت از سوی ایشان، به مفاهیم اساسی تشیع نظیر امامت، شهادت، اطاعت از مرجعیت روحانی، ولایت فقیه و ...، رنگ و بوی ایدئولوژیکی داد و نقش بسیار مهمی در بنا نهادن سنگ انقلاب و پیش بردن آن به سمت پیروزی نهایی ایفا نمود.
در واقع ایدئولوژی تشیع که یک حس پرخاشگری علیه ظلم و مبارزه در راه خدا و در نهایت شهادتطلبی را در پیروان خویش زنده نگاه میدارد، با تلاش امام خمینی در رأس گروههای مذهبی بر اذهان عمومی مسلط شد و با توجه به نفود عمیقی که در سطح جامعه داشت، به وسیله شبکه بسیار وسیع روحانیت در شهرها و روستاها گسترش یافت و توانست با بسیج عمومی مردم جایگزین ایدئولوژی حاکم گردد. *
وقتی به عبارات امام درباره عاشورا رجوع میکنیم، ابتکار انقلابی امام را در استفاده از حادثه عاشورا مشاهده مینماییم: «تمام انبیا برای اصلاح جامعه آمدهاند و همه آنها این مسئله را داشتند که فرد باید فدای جامعه بشود. سیدالشهدا روی همین میزان خودش و اصحاب و انصار خودش را فدا کرد تا جامعه اصلاح بشود.»*
در واقع امام خمینی با اعتقاد به این امر که قیام و شهادت سیدالشهدا(ع) باید ملاک عمل اجتماعی مسلمانان قرار گیرد، نهضت حسینی را مبنای حرکت خویش در انقلاب اسلامی قرار داد. «آنچه که سیدالشهدا عمل کرد و آن ایده ای که او داشت و آن راهی که او رفت و آن پیروزی که بعد از شهادت برای او حاصل شد و برای اسلام حاصل شد، مقابله با ظالمی چون شاه بود.*
از این رو امام در مورد رسالت ملت در مقام عاشورا میگوید: «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا باید سرلوحه زندگی در هر روز و درهر سرزمین باشد. همه روز باید ملت این معنا را داشته باشد که امروز عاشورا است و ما باید مقابل ظلم بایستیم و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را پیاده کنیم. انحصار به یک زمین ندارد انحصار به یک عده و افراد نمیشود، همه زمینها باید این نقش را ایفا کنند و همه روزها»*
«این دستور آموزنده هم تکلیف است و هم مژده. تکلیف از آن جهت که مستضعفان با عدهای قلیل، علیه مستکبران با ساز و برگ مجهز و قدرت شیطانی عظیم، مأمورند چونان سرور شهیدان قیام کنند. و مژده بدین جهت که شهیدان ما در شمار شهیدان کربلا قرار داده است.» *
امام خمینی که استقلال کشور را در عصر خود در خطر میدید، خطاب به علما و مردم مسلمان ایران اعلام نمود که «امروز روزی نیست که به سیره سلف صالحان بتوان رفتار کرد، با سکوت و کناره گیری همه چیز را از دست خواهیم داد.»*
بنابر همین مقولات، منابع قدرت در اندیشه امام خمینی به دو دسته مادی و معنوی تقسیم میگردند. از این رو امام ضمن توجه به منابع مادی قدرت (مسائل نظامی دفاعی) به عنوان عوامل تأمین کننده نظم و امنیت، بیشترین اهمیت را به منابع معنوی میدادند. امام قدرت حقیقی را از آن خدا و اسلام میدانستند و در زمینه منابع معنوی قدرت، تأکید زیادی بر باورهای ذهنی مردم داشتند. از این رو امام خمینی امدادهای غیبی، ایمان مردم، وحدت و روحیه شهادتطلبی را از عوامل پیروزی انقلاب اسلامی میدانستند و معتقد بودند «عشق به شهادت و عشق به لقاءالله، پیروزی میآورد. پیروزی را شمشیر نمیآورد، پیروزی را خون میآورد.» *
اعتقاد شهید مطهری بر این مبنا بود که «جهاد اسلامی، امر به معروف و نهی از منکر، وظیفه نوعی و دینی و اجر و پاداش شهیدان گردید و مردمی که سالها این آرزو را که در زمره یاران امام حسین باشند در سر میپروراندند و هر صبح و شام تکرار میکردند. «یا لیتنی کنت معکم فافوز فوزاً عظیما»، بناگاه خود رادر صحنهای مشاهده کردند که گویی حسین را به عینه میدیدند. مردم صحنههای کربلا، حنین، بدر، احد، تبوک، و ... را در جلوی خویش میدیدند و همین باعث شد که به پا خیزند و از سرچشمههای عشق به خدا، وضو بسازند و یک سره بانک تکبیر بر هر چه ظلم و ستمگری است بزنند.»*
در شرایطی که اندیشهها و رفتار امام خمینی، سکوت در مقابل حکومت باطل و بیتفاوت بودن نسبت به وضع موجود جامعه را بر نمیتابید، محمدرضا شاه پهلوی سعی در کنترل و یا خنثی نمودن مذهب از جهات سیاسی میکرد، او که تلاش میکرد با اعمال فشار بر مدارس علوم دینی آنها را بیروح نگه دارد، علمای مذهبی، را «ارتجاع سیاه» و مبارزین مسلمان را «عوامل مرتجعین سیاه» لقب داد.
شاه که در اوج قدرتطلبی خود از یک سو غافل از آن بودکه یک فرد شیعه مسلمان و مؤمن همه چیز را حتی مسایل و موضوعات سیاسی و حکومتی را نیز در قالب مذهب و با زبان و مفاهیم مذهبی تفسیر و توجیه میکند. * از سوی دیگر گمان میکرد با تبعید امام خمینی به خارج از کشور، مبارزهطلبی ایشان را نیز از صحنه تحولات آتی ایران خارج کرده است.
این در حالی بود که امام در آثار دوران تبعید خود بر لزوم پایفشاری بر نهضت حسینی و احکام اسلامی بیش از پیش پای میفشردند: «اسلام را عرضه بدارید و درعرضه آن به مردم، نظیر عاشورا به وجود بیاورید...» زیرا «محرم، ماه نهضت بزرگ سید شهیدان و سرور اولیای خداست که با قیام خود در مقابل طاغوت، تعلیم سازندگی و کوبندگی به بشر داد و راه فنای ظالم و شکستن ستمکار را به فدایی دادن و فدایی شدن دانست و این خود سرلوحه تعلیمات اسلام است برای ملت ما تا آخر دهر.» *
با توجه به آنکه حرکت سیدالشهدا (ع) یک اقدام کاملاً سیاسی بود که حضرت خود را مکلف به آن میدانست هدف نهایی و فلسفه و جودی این قیام نیز تلاش برای تشکیل حکومت اسلامی بود.
در این راه که حضرت (ع) کاملاً به سرنوشت حرکت آگاهی داشت، مصالحه و سازش با دشمن را بر خلاف مصالح اسلام و جامعه اسلامی میپنداشت. از این رو حتی آگاهی از شهادت نیز مانعی در سر راه امام حسین و یارانش ایجاد نکرد. زیرا سیدالشهدا (ع) در هر حال خود را پیروز میدانست، چرا که ملاک پیروزی، انجام تکلیف مبارزه با ظلم و تلاش برای برپایی حکومت عدل بود.
بدین سان بود که امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب، درهای جدیدی را در تحلیل صحیح و بهرهبری کامل و اساسی از قیام امام حسین گشود و نهضت حسینی را سرمشق و الگوی انقلاب اسلامی قرار داد. زیرا امام خمینی نیز معتقد بود که «سیدالشهدا (ع) به تکلیف شرعی الهی میخواست عمل بکند. غلبه بکند، تکلیف شرعیش را عمل کرده، مغلوب هم بشود، تکلیف شرعیش را عمل کرده، قضیه تکلیف است.»*
در واقع امام خمینی قیام سیدالشهدا (ع) را یک الگوی بزرگ میداند که از نقطه نظر فقهی و عمل به وظایف و تکالیف دینی، باید سرمشق قرار گیرد. تأکید بر قیام عاشورا و فرهنگ شهادت طلبی نزد امام خمینی از چنان اهمیتی برخوردار بود که ایشان حتی در وصیتنامه سیاسی الهی خود نیز به تذکر در این باب پرداختهاند: «ما مفتخریم که ائمه معصومین ما صلوات الله و سلامه علیهم در راه تعالی دین اسلام و در راه پیاده کردن قرآن کریم که تشکیل حکومت عدل یکی از ابعاد آن است، در حبس و تبعید به سر برده و عاقبت در راه براندازی حکومتهای جائرانه و طاغوتیان زمان خود شهید شدند. و ما امروز مفتخریم که میخواهیم مقاصد قرآن و سنت را پیاده کنیم و اقشار مختلف ملت ما در این راه بزرگ سرنوشتساز سر از پا نشناخته، جان و مال و عزیزان خود را نثار راه خدا میکنند.»*
در پایان در مییابیم که انقلاب اسلامی ایران از بسیاری از جهات وامدار نهضت حسینی و مقولاتی نظیر شهادتطلبی عاشورایی است. در واقع اسلام به عنوان ایدئولوژی انقلاب از سوی امام خمینی با مفاهیم عاشورایی آمیخته شد و مردمیترین انقلاب قرن بیستم را رقم زد. در این انقلاب نفی سلطه و مبارزه با بیگانگان از یک سو و شهادتطلبی و آزادگی به شیوهی حسینی از سوی دیگر مد نظر امام خمینی و مردم مسلمان ایران قرار گرفت. از این رو نهضت حسینی به عنوان سر منشاء انقلاب، تأثیر بسزایی نخست در شکلگیری مبارزات علیه رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی و سپس در جبهههای جنگ علیه تجاوزگران خارجی به جای گذاشت.
پینوشت ها:
- امام خمینی، شئون و اختیارات ولی فقیه، ترجمه ولایت فقیه از کتاب البیع، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامیف 1369، ص 61.
- نقش بارز روحانیت در تاریخ معاصر ایران را میتوان در نهضت تنباکو، انقلاب مشروطه، لغو قرارداد 1919، مخالفت با جمهوریخواهی رضا شاه، نهضت ملی شدن صنعت نفت، قیام 15 خرداد 1342، کاپیتولاسیون سال 1343، انقلاب اسلامی و .... مشاهده نمود.
- مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، تهران، انتشارات صدرا، چاپ نهم، 1372، ص 179.
-همان، صص 184 ـ 186.
- علیاصغر کاظمی، بحران نوگرایی و فرهنگ سیاسی در ایران معاصر، تهران، قومس، 1376، ص 128.
- قرآن مجید، سوره آل عمران، آیات 169 ـ 171.
- صحیفه نور، ج 20، ص 191.
- حمید عنایت، تفکر نوین سیاسی اسلامی، تهران، سپهر، 1362، ص 271.
- مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، تهران، انتشارات صدرا، چاپ نهم، 1372، صص 119ـ 121.
-. جمعی از نویسندگان، انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، قم، دفتر نشر معارف،1382، صص 140ـ 137.
- صحیفه نور، ج 15، ص 59.
- امام خمینی(ره)، قیام عاشورا در کلام و پیام امام خمینی (ره)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، چاپ اول، بهار 1373، ص 55.
- صحیفه نور،ج 16، صص 69ـ 70.
- مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، تهران، انتشارات صدرا، چاپ نهم، 1372، صص 119ـ 121.
- ر. ک: روحالله خمینی، نامهای از امام موسوی...، ص 181.
- وصیت نامه سیاسی ـ الهی امام خمینی، تهران، مؤسسه چاپ و نشر عروج، 1379، ص 16.
منبع: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
پایان پیام/
جمع آوری و تدوین: کریم اللهی
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در این زمینه میفرماید: "خداوند مقداری خاک از قسمت های سخت و نرم زمین و خاک های مستعد، شیرین و شورهزار آن گرد آورد، و آب بر آن افزود تا گلی خالص14 و آماده شد و با رطوبت، آن را بهم آمیخت تا به صورت موجودی چسبناک15 درآمد و از آن صورتی دارای اعضاء و جوارح، پیوستگی ها، گسستگی ها آفرید، آن را جامد کرد تا محکم شود و صاف و محکم و خشک ساخت تا وقتی معلوم و سرانجامی معین و آنگاه از روح خود در او دمید و دارای افکاری قرار داد که به وسیله آن در موجودات تصرف کند به او جوارحی بخشید که به خدمتش پردازد و ابزاری عنایت کرد که وی را به حرکت درآورد، نیروی اندیشه به او بخشید که حق را از باطل بشناسد و ذائقه، شامّه و وسیله تشخیص رنگ ها و اجناس مختلف در اختیار او قرار داد و او را معجونی از رنگ های گوناگون و مواد موافق و نیروهای متضاد و اخلاط مختلف حرارت، برودت، رطوبت، یبوست، ناراحتی و شادمانی ساخت16. عبداللّه بن یزید بن سلام از پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله در مورد آفرینش آدم و این که چرا "آدم" نامیده شد، پرسید. پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمودند: "برای این که از خاک و گرد و غبار روی آن آفریده شده است. گفت: آیا آدم از تمامی خاکها آفریده شد، یا از یک نوع از خاک؟ فرمود: بلکه از تمامی خاکها، زیرا که اگر از یک نوع خاک آفریده شده بود، همدیگر را نمیشناختند، و همه با یک قیافه آفریده میشدند. گفت: آیا در دنیا مَثَلی برای انسان ها هست؟ فرمود: خاک؛ چرا که خاک انواع و اقسامی دارد: خاک سفید، سبز، سرخ مایل به سفیدی، غبارآلود(سفید کدر)، سرخ، صاف، سرد، شورهزار، خشن، نرم. لذا مردم هم مانند خاکها نرم، خشن، سفید، زرد و سرخ به رنگ خاک ها آفریده شدند17. پس حیات و هستی، نشانهای از قدرت بیچون و چرای الهی است و به هیچوجه جنبه مادی ندارد.